زنگ انشــــاء

آخرین مطالب
  • ۰۳ مهر ۹۲ ، ۱۷:۰۰ درد
پربیننده ترین مطالب
  • ۰۳ مهر ۹۲ ، ۱۷:۰۰ درد
نویسندگان

۱۴:۲۵۲۳
آذر

بـــــه نـــــــام خــــــــدا

مـــوضـــوع انشـــــــاء : دلتنگــی



مـا دلمـان بـرای اینجـا تنگ شـده بـود


پـایـان



۱۱:۱۶۲۶
مرداد

بـــــه نـــــــام خــــــــدا

مـــوضـــوع انشـــــــاء : چـه کسـی از همـه قـوی تـر است؟


با ارض تشکر از شما معلم گرامی که اینقدر به مسائل روز اهمیت داده و ما را که

آینده سازان این کشوریم از حالا سهیم می دانید.

از بچگی به ما گفته اند که هر کی شیر بخوره مثه شیر قوی میشه

ولی چه شیری؟ شیرهای مخلوت با آب مدرسه مان را که علی پسر همسایه مان

می گوید با اینها شیر پاکتی هم نمی شوی؟ یا روقن های پالم با اسانس شیر؟

همین کارا رو میکنن که فرار مقزها میشه! اصلا بنده خودم به عنوان یک مقز در این

جامعه که چندیست به لطف پیگیری های مسعولین رنگ شیر را هم فراموش کردم

دیگه با چه انگیزه ای باید زندگی کنم؟دیگه چجوری قوی شم؟دیگه کی از همه قوی تره؟


+ آقای معلم گفته بودید باید اطلاعاتمان را افزایش دهیم رفتیم تلویزیون نگاه کردیم

 مونازره بود و ما چیزهای زیادی یاد گرفتیم!

۱۲:۱۳۲۲
ارديبهشت

بـــــه نـــــــام خــــــــدا


مـــوضـــوع انشـــــــاء : دوست داریـد در آینـده چکـاره شـویـد؟


ما در این ضمینه با علی پسر همسایه مان صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که:

اینجا دوست داشتن ما مطره 
نیست

او می گوید : باید ببینی پول تو چیه؟

یه روز پول تو دلاره

یه روز سکه

به دکتر مهندس بیکار پول نمیدن
 
مردن هم خرج داره پس باید یه کاری پیدا کنی که دو روز دیگه جناذت
رو زمین نمونه

او حتی عقیده 
دارد آدم اگر کاری هم پیدا کرد نباید برود زن بگیرد بدبخت بشود!

ما هم
تسمیم گرفتیم در آینده به جای زن گرفتن برویم ببینیم پول کجا پیدا می شود

تا اگر مردیم جناذه مان روی زمین نماند.
۱۵:۴۸۰۲
اسفند

۱۳:۱۸۰۱
دی

بـــــه نـــــــام خــــــــدا

مـــوضـــوع انشـــــــاء : آزاد


با اینکـه ما به خوبی منزور شما را متوجه نشدیم اما چه کنیم مجبوریم بنویسیم!


آزاد می تواند معنی های زیادی داشته باشد که ما درباره اش انشاء بنویسیم


مثلا شغل پدر ما آزاد است


اکبر آقا که با ماشینش تسادف  کرده بود از زندان آزاد شد


یک میدان در تهران داریم که میدان ِ (آزاد)یست


از علی پسر همسایه مان هم که میپرسم میگوید تو از مغز آزادی!


که البته چون او خیلی درس خوانده ما معنی خیلی از حرفهایش را نمی فهمیم!


سینا بقدلستیمان فامیلی اش آزاد است!



در نتیجه موضوع انتخابی شما که "آزاد" است در حقیقت آزاد نیست!


۱۶:۲۲۱۳
آبان

بـــــه نـــــــام خــــــــدا

مـــوضـــوع انشـــــــاء : 13 آبــان


13 آبان روز دانش آموز است


ولی چه کشکی چه دوقی ؟


این مدرسه خسیس ما آورده شکلات میدهد به ما


اونوقت مدیرمان جنثیث  دارد!


روز دانش آموز از نظر ما روز یاد آوری بدبختی است!


مثل اینکه آدم هرسال برای همه زجرهایی که متهمل می شود جشن بگیرید


این همه میگوییم ما را ببرید اردو


امروز معاونمان میگوید می رویم راه پیمایی


اینم یه جور اردوئه.....

۱۵:۴۷۲۲
مهر
بـــــه نـــــــام خــــــــدا

مـــوضـــوع انشـــــــاء : ســــوال



ما همیشه کوهی از سوال های بی جواب بوده ایم!


چرا به خاله مان که بچه ندارد مـی گـویند اجاغش کور است و به عمه مان که


همان سال اول بچه آورد می گویند حوله؟!!


چرا اگر بخوانیم را بیست شویم مادرمان می گوید ریاضیتو چند شدی و


اگر ریاضیو بیست شویم می گوید خاک بر سرت بخوانیمم درس بود


 نمره نیاوردی؟!


چرا سربازی آدم را مرد می کند؟!


چرا ما باید از بچه های مردم یاد بگیریم؟!


چرا دلار هی بالا و پایین میکشد؟!


چرا می گویند سرعت اینترنت ایران مثل سرعت حرکت حلزون قطع نوخا شده است ؟!


چرا اصلا باید نمره بیست بگیریم؟! چرا 30 نمی شویم؟!


چرا اگر درس بخوانیم خر خونیم و اگر نخونیم تنبل؟!


چرا شیرهایی که در مدرسه به ما می دهند مزه آب می دهد؟!



۱۵:۳۰۱۵
مهر

بـــــه نـــــــام خــــــــدا

مـــوضـــوع انشـــــــاء : سیبیــل


پدرمان همیشه می گوید :


مرد اونیه که سیبیل داشته باشه . اسلا  مردی که سیبیل نداشته باشد مرد نیست.


حتی پدر ما سیبیل هایش را بیشتر از ما دوست دارد.


علی پسر صاحب خانه مان همیشه با پدرم بر سر سیبیل  بهس می کنند 


و همیشه هم آخرش با هم دعوایشان می شود  چون علی می گوید که دوره زمونه


اوز  شده .


حتی یکبار خودمان شنیدیم که علی به یکی از دوستانش می گفت می خواهد


ابروهایش را بردارد!


مگر پسر ها هم می توانند اَروص شوند؟

۱۷:۰۰۰۳
مهر

بـــــه نـــــــام خــــــــدا

مـــوضـــوع انشـــــــاء : درد را تعــریــف کنیـــد


درد یعنی توی یک روز 3 تا امتحان داشته باشیم!


درد یعنی معلممان یک روز هم قیبت نکند!


درد یعنی درس نخوانی و معلم اولین نفر تو را صدا بزند!


درد یعنی اردو کنصل شود!


درد یعنی کارنامه!


درد یعنی نمره انظبات!


درد یعنی بچه های مردم!


درد یعنی موهای کوتاه!


درد یعنی اینکه ما بخــواهیم موارد بالا را درد به حساب بیاوریم...


درد یعنی یک جوان توی یک روز 3 بار ایست قلبی کند


درد یعنی محمد دیگر مادرش را نبیند


درد یعنی بی خبری


درد یعنی قلب اهدایی پیدا نشود


درد یعنی نوار قلبی که خبر های خوب ندارد


درد یعنی عدد های مانیتور بالای تخت علی کوچولو


درد یعنی بچه های سرطانی


درد یعنی موهایت دیگر رشد نکند


درد یعنی...

۱۴:۵۵۳۱
شهریور
بـــــه نـــــــام خــــــــدا

مـــوضـــوع انشـــــــاء : بـــازگشــــایی مـــدارس



دوباره مدرسه ها شروع شد و ما باز هم باید کچل شویم و صبح ها با حذار بدبختی


با چَک و لغد پدرمان از خواب بیدار شویم و بیاییم مدرسه که به قول مادرمان
 

افتخار آفرینی کنیم با نمره هایی که می آوریم.


البته به جای همه اینها می توانیم دوستانمان را ببینیم ، گچ ها را خیس کنیم ،


مدرسه را دو در کنیم ، روی صندلی معلممان آدامس بگذاریم و در آخر با تعحد کتبی


و یک پس گردنی از پدرمان قول بدهیم دانش آموز خوبی باشیم!


و از همه مهمتر اینکه به اردو می رویم که علاوه بر خوش گزشتن یک روز هم درس


نداشته باشیم یک روز است.